ـــ به کجا چنین شتابان؟
گون از نسیم پرسید.
ـــ دل من گرفته زین جا
هوس سفر نداری زغبار این بیابان؟
ـــ همه آرزویم ، اما
چه کنم که بسته پایم...
به کجا چنین شتابان؟
به هر آن کجا که باشد به جز این سرا، سرایم.
سفرت بخیر! اما، تو و دوستی ، خدارا
چون از این کویر وحشت بسلامت گذشتی
به شکوفه ها ، به باران
برسان سلام ما را
شفیعی کدکنی
*****************************************************************